شهید جمشید براتپور : مقام فرمانده گردان امام سجاد(ع) تیپ ۴۴ قمر بنی هاشم(ع) (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)
سپیده دم اول بهمن ۱۳۴۱ شهر «فرخشهر» در استان «چهارمحال و بختیاری» شاهد تولد کودکی بود که بعدها یکی از قهرمانان ملی ایران شد. «جشید(حمزه)براتپور »در خانواده ایی مستضعف به دنیا آمد و بزرگ شد. مشکلات و سختی های زندگی او را مثل فولاد آب دیده، محکم و با صلابت کرد. چهارسالش بود که به یک بیماری سخت مبتلا شد و تنها لطف خدا و توجهات ائمه اطهار بود که او را از مرگ حتمی نجات داد. سال ۱۳۴۸ وارد مدرسه ابتدایی سنایی فرخشهر شد و پنج سال تحصیل این دوره را با موفقیت به پایان رساند. نه ماه سال تحصیلی را با جدیت درس می خواند و سه ماه تابستان که مدارس تعطیل بود به کارگری می پرداخت و از این راه کمک خانواده بود.
دوران تحصیل راهنمایی را که شروع کرد همزمان در کنار درس خواندن به کارهای اجتماعی و به خصوص مذهبی بیشتر می پرداخت، شرکت در نماز جماعت،مجالس سوگواری امام حسین (ع) و جلسات تلاوت قرآن از جمله فعالیتهای شهید در دوران متوسطه بود.
وارد دبیرستان که شد، فعالیتهای انقلابی اش را شدت بیشتری داد. این دوران همزمان شده بود با اوج گیری انقلاب اسلامی. تظاهرات و یا فعالیت انقلابی در فرخشهر نبود مگر اینکه با حضور فعال شهید براتپور همراه باشد.
انقلاب که پیروز شد شهید براتپور کمتر در خانه دیده می شد. شبها در فعالیتهای بسیج حضور داشت و روزها نیز درس می خواند. دیپلمش را که گرفت، علیرغم استعداد بالا و امکان شرکت در آزمون سراسری و ورد به دانشگاه، این کار را نکرد و تمام وجودش را در خدمت جنگ قرار داد.
ابتدا به یکی از مراکز آموزشی سپاه در اهواز رفت و یک دوره سه ماه آموزشی را گذراند و به عضویت سپاه در آمد، پس از آن به دوره عالی و تخصصی آموزش سپاه رفت و این دوره را نیز با موفقیت در مرکز آموزش امام علی(ع) به پایان رساند و به استان چهارمحال و بختیاری برگشت و فرماندهی مرکزآموزش امام حسن(ع) را به عهده گرفت. هنوز هم رزمندگانی که در این پادگان آموزش دیده اند، خاطرات آن دوره را به یاد دارند. هر آموزشی که شهید براتپور به نیروهایی داد، خودش هم همراه آنها آن را انجام می داد، حتی آموزشهایی که باید پوتین ها را از پا در می آوردند و آن را انجام می دادند.
او در مواقع عملیات که حملات ایران علیه عراق انجام می شد، به جبهه می رفت تا در عملیات شرکت کند و در مواقعی که جبهه ها در آرامش بودند به آموزش نیروها در پادگان امام حسن(ع) می پرداخت. با اینکه شهید براتپور فرمانده تنها مرکز آموزش سپاه در استان چهار محال و بختیاری بود، ولی وقتی وارد جبهه می شد که در عملیات شرکت کند به عنوان آرپی جی زن به شکار تانکهای عراقی می پرداخت. که در این زمینه بسیار موفق نشان داد.
بعدها با دستور فرماندهان بالاتر و تعیین تکلیف او به فرماندهی دسته و سپس به فرماندهی گروهان و معاون فرماندهی گردان امام سجاد (ع) در تیپ ۴۴ قمر بنی هاشم (ع)رسید.
او در تمام حملاتی که با نیروهای تحت امرش به جبهه دشمن انجام می داد در پیشاپیش نیروها بود و با برخورداری از شرایط و آمادگی جسمی خیلی خوب، روحیه عالی و همت والایش هم در افزایش روحیه و ایجاد روحیه دشمن ستیزی نیروهای خود نقش به سزایی داشت، هم رعب و وحشت را درجبهه دشمن ایجاد می کرد. هنوز هم خاکهای تنیده جنوب پژواک الله اکبر ها و یا حسین های شهید براتپور را برای گوشهای اهل یقین فریادمی کنند.
زیر سخت ترین آتش باران های دشمن خود را به تک تک رزمندگان که تحت فرمانش بودند می رساندی تا هم روحیه بخش آنان باشد، هم آنها فرماندهشان را در تمام لحظات در کنار خودشان ببینند و هم به هدایت و فرماندهی آنها بپردازد. هر جا مشکلی پیش می آمد یا گرهی در کار گردان ایجاد می شد. ناخداگاه ذهنها به سمت او می رفت. تنها او بود که می توانست مشکلات حاد را حل کند.
شهید براتپور با اقتدا به مولایش، حضرت علی (ع)در تمام شئون زندگی اش انسانی کامل و چند بعدی بود. در جنگ، نمونه کامل یک رزمنده بود که نام یا غرش تکبیرهایش لرزه به جان دشمن می انداخت . در عبادات و انجام فرایض ،چنان با تواضع و خاشعانه به عبادت می پرداخت که اگر کسی او را در دو حالت جنگ و عبادت دیده بود، باور چنین تواضع و خشوعی از او برایش غیر قابل هضم بود. سرداری که در جبهه های جنگ، دشمن با برخورداری از انواع سلاحهای مدرن یارای ایستادگی در مقابل او را نداشت، وقتی به زادگاهش می آمد در برخورد با مردم چنان ملایمت و مهربانی را از او مشاهده می کردند که تنها از اولیاء و بندگان خاص خدا می شود چنین انتظاری را داشت.
در سلام کردن به همه، حتی کوچکترها و بچه ها همیشه پیش دستی می کرد، خیلی مقید به شب زنده داری بود و در رفتار و گفتارش از قیامت و روز حسابرسی خیلی یاد می کرد. او به ا سلام و به امام خمینی (ره) اعتقاد راسخی داشت. در رسیدگی به فقرا و یتیمان جدیت داشت و در انجام فرایض و مراسم مذهبی، افطاری دادن و …کوشا بود. او همانند هزاران ستاره درخشان و اسطوره های همیشه جاوید، جوانی اش را وقف اسلام و انقلاب اسلامی کرد.
شهید براتپور در ۱۰ عملیات بزرگ شرکت کرد و خدمات شایان و خارق العاده ایی در کارنامه اش باقی گذاشت، عملیات محرم، والفجرمقدماتی، والفجر۴، رمضان، خیبر، بدر، وا لفجر۸، کربلای ۵ و والفجر۱۰٫اودر این عملیات پیشاپیش نیروهای عملیاتی در حال پیشروی و انهدام سنگرهای دشمن برروی قله های مجید۱و۲ بود که از ناحیه کتف مورد اصابت گلوله دشمن قرار گرفت.
با این وجود به پیش روی خود ادامه داد. لحظاتی بعد ترکش به شکم او اصابت کرد. شهید براتپور چپیه اش را روی آن بست و به پیش روی ادامه داد. فرماندهان و سربازان عراقی درمانده از این همه شجاعت این سردار ایرانی برای بار سوم او را مورد اصابت گلوله قرار دادند. و شهید براتپور در حالیکه دیگر رمقی برای پیش روی نداشت با ندای یا حسین (ع) بر خاک افتاد. ۲۳ اسفند ۱۳۶۶ این ستاره درخشان در غرب کشور غروب کرد تا سندی باشد بر اقتدار و سربلندی ایران بزرگ.
یک دیدگاه ارسال کنید