بنام خدا
رضا دوستی ایرانی ؛
مدیریت کنیم یا مدیر باشیم ؟!
بی تردید نیروی انسانی کارآمد مهم ترین عامل و آیتم ارتقاء سلامت اداری و سازمانی در تمام عرصه های کاری بوده و هست و مدیریت ، هنر انجام امور بوسیله نیروی انسانی کارآمد است، اما نیروی انسانی در صورتی میتواند مهره کلیدی شطرنج کار باشد که مدیری توانمند بتواند با برنامه ای کارشناسی و علمی از او بهره گیری صحیح نماید ،اگر در گزینش و جذب نیروی انسانی ملاک توانمندی و شایسته سالاری باشد و پس از جذب نیرو تعالی و رشدش در سیستم درست تبیین و جهت گیری شود، زمینه ظهور و بروز مدیران توانمند فراهم خواهد شد مدیرانی که در سایه انتصابشان مدیریت صحیح، کارشناسی و علمی عینیت می یابد.
اما بعضا پیرو گزینش های غلط و غیر کارشناسی اداری ،نیرو هایی ناکارآمد جذب سیستم میشوند که مانع تحرک و پویایی نظام اداری اند ،متاسفانه گاهی این نیروهای غیر متخصص در جریان اعمال نفوذها به نحوی از انحاء مدیر میشوند ،مدیرانی که اصرار دارند تحت هر شرایطی مدیر باشند و تمایلی به مدیریت اصولی ندارند ، به عبارتی همواره در نظام اداری کشور شاهد دو تیپ مدیر هستیم ؛ ۱. مدیرانی که مصمم اند بر اساس اصول مدیریتی با برنامه و وفق مقررات مدیریت کنند و خدمت به مردم و عزت کشوربرای شان در اولویت است. ۲. مدیرانی که میخواهند به هر قیمتی مدیر باشند و از هر ابزار و وسیله ای برای ماندن و نگهداشتن میز مدیریت شان استفاده می کنند.
مدیران گروه اول باسوادند و عزت نفس دارند ،اینان معمولا دنبال پست نیستند باید به دنبالشان رفت ، پاکدستند و پاکدامن و همواره فارغ از سن و سال نگاهی پدرانه به پرسنل تحت امرشان دارند، اهل خردجمعی و مشورتند، خوش اخلاق و انتقاد پذیرند،خود را مرکز توجهات قرار نمی دهند و موفقیت های شان را حاصل کار گروهی و جمعی می دانند،مسئولیت پذیرند،قابل اعتماد و دارای اعتماد به نفس اند ،اهل معاشرت و تعامل سازنده و ارتباطند ،مثل یک رهبر ارکستر دلسوزانه و پرحرارت قدم به قدم آنی از آموزش مجموعه تحت امر غافل نمیشوند،گوش خوبی هستند و رویکرد سازمانی دارند و از بخشی نگری پرهیز می کنند،اولین نفر حاضر و آخرین ترک کننده اداره اند،قاطعی مهربان و مودبند، صریح و شجاعند ، عملگرا و اهل تشویق اند،ناظرند و متنفر از تملق و چاپلوسی،عادلند و با رویکردی غیر پوپولیستی ارباب رجوع را تکریم می کنند،برنامه ریز و برنامه محورند،متخلق به اخلاق ، منظم و مرتبند ، از حاشیه گریزان و همواره مدافع پرسنل خدوم اند، اهل غیبت و نمامی نیستند و در مقام عمل مومن اند، شفاف اند و در راستگویی و صداقت پیشرو،قدرت تشخیص فوری ضعف و قوت مجموعه را دارند و در رفع کاستی و ضعف و تقویت قوتها پیشگامند و در یک کلام خدمت به مردم در چارچوب قانون را نماد بارز همدلی و همزبانی دولت و ملت میدانند.
گروه دوم مدیرانی بیسوادند، عزت نفس ندارند،با رابطه و لابی پست می گیرند، با پرسنل باسواد و پاکدست زاویه دارند، اهل معامله اند و معامله گری را تعامل می پندارند، به تاثیر پیشنهاد و انتقاد باور ندارند و منتقدین شان را طرد می کنند ،از تملق و چاپلوسی خرسندند و چاپلوسان را مشاور می کنند ، دیکتاتورند و بد اخلاق ،سفارش پذیرند و در برابر دستورات و سفارشات غیر قانونی اصحاب زر و زور و قدرت ذلیل ، مطیع و سر به زیرند ، در صدور دستور غیر قانونی و ارجاع امر خلاف به زیر مجموعه وقیح و گستاخ اند،ضعف عملکرد را به پرسنل و تجهیزات و امکانات منتسب می کنند ، روزمره و بی برنامه اند، تجملگرا و فرصت طلبند، معاونین بیسواد و مطیع انتخاب می کنند،عجب و غرور دارند ، متظاهر و اهل حاشیه اند، فریبکار و ناصادقند،قوم گرا و ناسیونالیسم اند، بی نظم و بی برنامه اند، کار گروهی و شورا را باور ندارند، لابی گرند و بیشتر وقت شان صرف ماندن و نگهداشتن میزشان است ، ضعف پوش اند و تلاشی برای رسیدن به قوت سیستم ندارند، با رویکردی عوام فریبانه مردم محورند، متظاهر به عملگرایی اند، با مطالعه و تحقیق بیگانه اند، عادل نیستند و با پاکدستی و پاکدامنی غریبه اند و در یک کلام آفت تعالی نظام اداری و عزت کشورند.
و حال اینکه برای توسعه پایدار در همه ابعاد ملی، نظام اداری کشور ناگزیر به استفاده از مدیران گروه اول و طرد گروه دوم است، مدیرانی وطن پرست که در سایه تدبیرشان چرخ های سازندگی ایران به حرکت درآید و ایرانی در شان ایرانیان ساخته شود . ان شاء الله
یک دیدگاه ارسال کنید