شهرکرد-ایرنا-روانشناسان معتقدند عصر جدید، عصر فرزند سالاری و کودک سالاری است و باید به همه خواسته های کودکان توجه شود.
یعنی این که همه امکانات رفاهی باید برای کودکان فراهم باشد و حتی رنگ اتاق کودکان بایستی متناسب به شخصیت دورنی آنها و به سلیقه آنها مورد استفاده قرار گیرد.
براساس پیمان بین المللی کودک که مورد اتفاق همه کشورهای عضو سازمان ملل قرار گرفته، کودکان باید در شرایط رفاهی کامل باشند و تغذیه سالم ،تحصیل و زمینه رشد و بلوغ آنان فراهم شود.
ماده یک این پیمان در تعریف کودک ذکر می کند که کودک کسی است که سن او کمتر از ۱۸ سال باشد مگر اینکه براساس قانون قابل اعمال، سن قانونی کمتر تعیین شده باشد.
بلافاصله در ماده دوم و اصلی این پیمان تاکید شده است که
حقوق این پیمان بدون استثنا متعلق به همه کودکان است و دولت ها باید کودکان را در برابر هر نوع تبعیض، حمایت کنند.
یونسف در ماده ۳۸ قانون حمایت از کودکان موکد بر این نکته اشاره دارد که هیچ کودک زیر ۱۵ سال نباید در درگیری های مسلحانه شرکت کند و دولت ها باید در زمان درگیریهای مسلحانه از کودکان مراقبت و حمایت به عمل اورند.
حال آنکه در همین روزگار کودک سالاری ،یک رژیم نظامی در حمله به مناطق مسکونی ،شگردی جز کودک کشی ندارد.
روزگار غریبی است ،نازنین ،این روزها به جای بادکنکهای رنگی بر سر بچه های یک سرزمین بمب های میخی می ریزند.
کودکانی که با لب هاشان درد مشترک را فریاد می زنند،هرگز از مرگ نهراسیده اند اگر چه صورت عروسک هایشان خونی باشد.
نه قصه اند که گفته شوند و نه نغمه که شنیدن شوند،آنان زندگانی هستند که در بی سعادتی جهان، با مرگ خویش همبازی شده اند.
این آوارگی برای آنان درد مشترک است،فریادش می کشند ، فریاد کودکانه ای زیر بارش باران بمب ها، که روزگاری عاشقانه ای بود در سرزمین زیتون و اکنون زیتون ، تنها نمادی خوش رنگ برای همایش های صلح جهانی شده است.
برای کودکان غزه، درد عین درد می ماند،ویرانگی شبیه ویرانگی ، آوارگی بسان آوارگی ،اما کودکی برای آنان مجال مجادله با بمب است ،بمبی که در عصر حل سخت ترین مسائل حقوقی ،از کتاب حقوق بشر بیرون زده است.
هنوز هیچ ریاضی دانی این قضیه را حل نکرده است، نسبت کودکان به بمب ها این است که، مرگ همبازی کودکان غزه ای است یا کودکان غزه ای همبازی مرگ،ولی انتهایش هر چه باشد آنان مردگان عاشق این فصل از زندگی خویش می باشند.
کودکان غزه در باریکه ای مرگبار زیر یورش هزاران موشک اسرائیلی محکوم به ˈمرگ عام ˈشده اند و این روزها سطرهای مهم منشور حقوق بشر تنها به تاسف های کلامی بسنده کرده است.
نسلی از بشر در آستانه انقطاع قرار گرفته است و کودکان غزه بدون هیچ دلیلی کشته می شوند انگار که جدی جدی، نسل مردم غزه با این کشتار فیجع ،با خطر نابودی روبرو شده است.
ظرف سال های اخیر مناطق مختلف سرزمین قدس بارها شاهد فاجعه و کشتار غیر نظامیان فلسطینی به وسیله نیروهای اسراییلی بوده و در راستای یهودی سازی و پاک سازی قومی در این سرزمین هربار از سوی رژیم اشغالگر قدس اقداماتی نابخردانه صورت می گیرد.
سکوت جوامع اسلامی و حکام آنان باعث گستاخ شدن بیشتر اسرائیل در یهودی سازی مسجد الاقصی شده و این سکوت ننگین بهترین خواسته رژیم منفور صهیونیزم است.
ریشه فجایع فلسطین، حرکتهای مذبوحانه نژادپرستانه است که دامنه و عمقی پرسابقه دارد و مشخصه آن به گونه ای است که گروهی از انسان ها یعنی فلسطینیان بخاطر وجودشان، از دید گروهی کینه ورز محکوم به نابودی شده اند.
نوعی از بشر به نام صهیونیست می خواهد نوعی دیگر از بشر یعنی مردم فلسطین را از میان بردارد و بی توجه به این که آنان چگونه زیست می کنند، چه ملیتی دارند و در چه سنی و سالی قرار دارند.
فاجعه کشتار مردم فلسطین از سوی اسرائیل دارای دو بعد است،جنبه نخست اینکه فاجعه استفاده از ابزارهای غیر متداول به کار گرفته شده در زدایش اندیشه اسلامی است و جنبه دوم که اهمیت بیشتری دارد، نسل کشی آگاهانه اسرائیل می باشد که نسل جوان فلسطین را هدف قرار داده است.
جنبه دوم فجایع مشابه آن در فلسطین، خبر از گسست موجودیت نوع بشر می دهد و منظور از این گسست بشری، شکاف در جنس انسان می باشد به گونه ای که صهیونیستها به مثابه نوعی از انواع بشر می خواهند نوع دیگر را که ساکنان فلسطین هستند را به طور کامل از پهنه روزگار حذف کنند، همان گونه که تاریخی نوعی از سرزمین ها را به دلیل تغییر ماهیت جغرافیایی حذف کرده است.
این گسست از یک کینه توزی معمول و مرسوم در تاریخ بشر برنخاسته است، بلکه برخاسته از مجموعه ایی از آموزه های دینی و پیش داوری ها درباره فلسطینیان، فکرها و طرح های نژادپرستانه ی صهیونیست ها، حسادت ها، دژخیمی ها، جاه طلبی ها و حرص چنگ انداختن بر فرهنگ قربانیان سرزمین فلسطین است.
جامعه نظامی اسراییل به ویژه رهبران فکری و سیاسی آن بر این عقیده اند،که فلسطینیان نباید زنده بمانند چون زنده ماندشان زنده ماندن ذهن هایی است که به یاد می آورند تاریخ و گذشته فلسطین چگونه بوده و به یاد می آورند که حادثه ها و گذشته های جنبش سیاسی و فکری صهیونیسم درفلسطین چگونه رقم خورده است.
فلسطین در آستانه گسستی در جنس و نوع انسانی است، یعنی نوعی از بشر درصدد است نوع دیگری را نابود کند و جهان انسانی تنها نظاره گر این صحنه است.
سرزمین قدس از سال ۱۹۴۸ میلادی با بیانیهˈ بن گورین ˈ به مدت ۶۰ سال است که در اسارت صهیونیزم قرار دارد و با آغاز این اسارت در ابتدا ۷۰۰ هزار نفر از ساکنان شهرهای فسلطین از سرزمین خود رانده شدند و بعد حدود ۵/۴ میلیون نفر نیز آواره سرزمین های دیگر گردیدند.
اما نامگذاری آخرین جمعه ماه مبارک رمضان به عنوان روز جهانی قدس از سوی امام راحل ابتکار عملی بود برای اجماع جهانی بر ضد صهیونیست که قصد نابودی مسلمانان را دارد.
بیت المقدس،قبله نخستین و دومین حرم مسلمانان جهان و وطن میلیونها آواره فلسطین است که استکبار جهانی آن سرزمین را از دست ساکنانش خارج ساخت و تحت سلطه نیروهای اشغالگر قدس قرار داد.
با پیروزی انقلاب اسلامی، ملت مسلمان ایران به ویژه پس از صدور پیام تاریخی امام امت در سال ۱۳۵۸ مبنی بر نامگذاری آخرین جمعه ماه رمضان به عنوان روز جهانی قدس، مساله آزادسازی فلسطین از چنگال اسرائیل نمادی برای استکبار ستیزی شده است.
یکی از آثار مهم انقلاب اسلامی، ایجاد حس جمعی و وحدت اسلامی میان مسلمانان جهان برای آزادی قدس شریف است و این همدلی مرهون درایت و دور اندیشی امام خمینی (ره) است.
به گزارش ایرنا، اینک مردم جهان اسلام با قرار گرفتن در مسیر بیداری اسلامی در آخرین جمعه از ماه مبارک رمضان یک بار دیگر خشم و انزجار خود را از رژیم اشغالگر قدس فریاد خواهند زد.
۷۳۵۹
۷ اردیبهشت, ۱۳۹۷ at ۱۲:۵۹ ب.ظ
باسلام واحترا
مقاله زیبایی بود
سپاسگزارم که درد جوامع بشری از دغدغه های شماست
از خداوند منان برایتان بهروزی وسعادت درهمه مراحل زندگی را خواستاریم