مرحوم ملا عبدالله دهنویی (۱۲۷۰-۱۱۸۸ شمسی _ جد فامیلهای دوستی ایرانی ، کسایی و جلالی فرادنبه ای)؛ نام پدر : حاج ملا علی اکبر دهنویی، هنر : حافظ قرآن ، شاعر ، قاری قرآن و ادعیه، کاتب ادعیه ، معلم مکتب خانه ، عاقد نکاحیه به نمونه هایی از اشعار ملا که ذیلاً آمده است توجه فرمائید:
اشعار ملا عبدالله دهنویی
قصیده
خداوندا مرا افتاد مشکل که از سر تا به پایم مانده در گل
فرو رفته تن من بر معاصی هلاکم کرده عصیان همچو قاتل
الهی تو نجاتم ده از این غم که بیرونم بیاری تو از این گل
برون کن از دل من حبّ دنیا که او بر قلب من بگرفته منزل
هزار افسوس عمر نازنین را به غفلت من نمودم صرف باطل به وقت رفتنم از دار فانی نباشد بر کف من هیچ حاصل
مگر رحم کرم از خالق حیّ که گرداند بمن از لطف شامل
الهی انت علّام الغیوبی و تعلم انّنی فی النوّم غافل
ز خواب غفلتم بیدار بنمای مبدّل کن تو جهلم را به عاقل
تو دانائی به افعالم تمامی زهر نیک و بدم از فعل و فاعل
ز افعال بدم استغفر الله بگویم صبح و شام از لفظ فاعل
ز تقصیرات من عفوم بفرما قبول توبه هایم کن ز سائل
الهی انت خیر الحافظینی و احفظنی من المکر الغزازل
بحقّ چارده معصوم اطهار ببخشا تو زمن افعال باطل
الهی انت ستّار العیوبی و سرّ انّنی باالسّتر مایل
تو ستّاری برای بندگانت بپوشان عیب من از نقص عاجل
بجز تو دادرس بر خود ندارم بفریادم برس یا ربّ فاضل
الهی من بتو امّید وارم تو اگاهی ز صدق و کذب قائل
مکن نومید از امّیدی که دارم توئی خالق ،توئی ناصر به شاغل
الهی انت عاملنا بفضلک ولا تعمل بنا فی العدل عادل
به من با فضل خود رفتار بنمای مکن با عدل خود رفتار عادل
خداوندا بحقّ آل احمد بکن رحمت بمن از لطف شامل
به من بخشایش و نیکی کرم کن هدایت را بکن بر من تو نازل
الهی اننّی با الذّنب مغرق و ابذل جمله ذنبی انت باذل
به دریای معاصی غرق هستم برون آور رسانم تو به ساحل
تو غفاری برای بندگانت بیامرزم بحق ذات فاضل
خداوندا بحق ذات پاکت بمن با رحم خود بنمای عامل
توئی قادر به هر امری که خواهی رحیمیتت بکن بر من تو شامل
الهی انت غفار الذّنوبی و اغفر جمله ذنبی فی المراحل
ببخشا تو گناهم را تمامی به رحمانی بمن کن رحم کامل
مکن دورم ز درگاهت الهی که می باشم بدرگاه تو سائل
الهی در دم رفتن ز دنیا بگردان رحمتت بر من تو واصل
من بیچاره را محفوظ بنمای تو از مکر عدوی چون عزازل
به حال احتضار و وقت مردن به بالینم علی را کن تو حائل
در آن هنگامه گویا کن زبانم به وحدانیّتت اقرار کامل
کلام طیّبه را من بگویم به الفاظ صحیح و لفظ قابل
الهی تو در آن حالت نجاتم بده از دست عزرائیل فاعل
به آسانی بگیرد جانم از تن به آن وقتی که بر من گشت نازل
در آن وقتی که در قبرم گذارند کرم کن رحم خود بر من تو عاجل
سئوال قبر را من با نکیرین جوابش را بگویم از مسائل
مرا در عالم برزخ الهی بکن تو در نجف نقلم و حامل
بروز موقف پای حسابم مکن اعمال من نابود و زایل
گذشتن از صراط آسان بمن کن بحق مرتضی آن شاه عادل
الهی انت رحمان الرّحیمی ترحّمی انا غمرٌ و جاهل
ترحم کن بمن ای خالق خلق که در دار فنا بودیم غافل
به غفاری ذات بی زوالت تفضّل کلن بمن یک رحم کامل
به رحمانی بکن رحمی به حالم مکن در دوزخت ما را تو داخل
به من احسان و نیکی را کرم کن عذابت را مکن بر من تو نازل
بکن حشرم تو با آل محمد که یابم از تقرّب شان وسایل
به (عبدالله مذنب) یک نظر کن
بکن در جنّتت او را تو داخل
سروده ملاعبدالله دهنویی
یک دیدگاه ارسال کنید