مرحوم سرحدی ( متوفی ۱۲۴۵ هجری قمری ) که از شعرای بنام فرخ شهری است در قهفرخ به دنیا آمد . از وی چهارصد و پنجاه بیت شعر در نسخه خطی قدیمی موجود است که غزل ذیل نمونه ای از اشعار آن مرحوم است :
تا جدا از درگه پیر مغان افتاده ام همچو اشک از دیده پیر و جوان افتاده ام
از در یار افکند بختم اگر بر آسمان در حقیقت بر زمین از آسمان افتاده ام
بسته ام با آب چشم از پیش ، راه غافله من چو گردی از قفای کاروان افتاده ام
نیست در سودای عشق اندیشه سود و زیان کافرم در کار دل گر فکر جان افتاده ام
این که خاموشم نه از شکر وصال است ای فلک! بس که نالیدم ز هجران از زبان افتاده ام
شکوه از چرخم خطا باشد رهی تا خو چرا شعر فهم و نکته سنج و خرده دان افتاده ام
من که هر ساعت نهم پا بر سر هفت آسمان
شکر باید گفت چون از نردبان افتاده ام
یک دیدگاه ارسال کنید