یکم؛
در ۲۴ خرداد ۱۳۹۲ گفتمانی صورت بندی شد که آن را اعتدال نام نهادند..هژمون شدن این گفتمان از دقایق سیاسی ای آغاز شد که مرزبندی گفتمانی خود را در تقابل با گفتمان حاکم بر هشت سال گذشته (۱۳۹۲-۱۳۸۴)تحت عنوان گفتمان آخر الزمان گرای موعدگرایی سیاسی(اصول گرایی افراطی)، پر رنگ نمود .گفتمان اعتدال بدان جهت هژمون شد که خصائص گفتمان فاخر،با اصالت و شناخته شده اصلاحات را از خود بروز داد. به گونه ای که می توان مدعی شد که اعتدال منهای دال های اصلاح طلبی ، گفتمانی میان تهی است.در شکل گیری هویت ،وجود«خود» و «دیگری» و علائمی که از آنان ساطع می شود،تعیین کننده اند.فضای تخاصم (یا به تعبیر ارنستولاکلائو وشانتال موفه فضای (رقابت در عرصه سیاسی) در مقایسه خود با غیر شکل می گیرد. مبنای رقابت سیاسی اختلاف و تفاوت است.روحانی و حامیان وی با نشان دادن تفاوت های خود با خصائص گفتمانی دولت مستقر و بحران زای هشت سال قبل از ۲۴ خرداد ۹۲ ،هویت جدیدی به نام اعتدال برای مردم عیان ساختند .رأی به روحانی، رأی به هویت جدیدی بود که زمینه و زمانه ی سیاسی ایران آن را زایانده بود. روحانی آنگاه با اقبال عمومی مواجه شد که فاصله اش را با گفتمان شناخته شده ی اصول گرایی عیان نمود و در کنش ارتباطی اش با مردم هویتی اصلاح طلبانه گرفت. هویت روحانی که او را رئیس جمهور کرد، هویتی است که دیر زمانی است به عنوان اصلاح طلبی در ذهن وضمیر و واقعیت سیاسی این مرزوبوم اصلاحات می نامندش.
دوم؛
در مدتی که از استقرار دولت روحانی می گذرد ، با لحاظ محدودیت ها و شرایط بحرانی کشور، می توان گفت که دولت تدبیر وامید توانسته است بر برخی از مصائب چیره شد.به میزانی که این گفتمان به مبانی هویتی خود پایبند بود ه،به موفقیت دست یافته است. در عرصه سیاست خارجی ، مبنا قراردادن منافع ملی و پرهیز از ایدئولوژی پردازی متوهمانه ی مدیریت جهانی، توانسته است شبح بحران را از سایه سیاسی کشور بزدایاند. اگر بپذیریم که نتیجه ی بن بستی که دولت قبل در عرصه ی سیاست خارجی به ارمغان آورده بود، بر زندگی تک تک مردمان این سرزمین تأثیر داشت و پیامدهای ناگواری را در عرصه ی اقتصاد و اجتماع به دنبال آورد، آنگاه پذیرفتنی است که حل بحران سیاست خارجی ،اقتصاد ، محیط زیست، سیاسی های دولت وفادار به هویت بر سازنده آن است.
سوم؛
در عرصه سیاست داخلی دولت تدبیر و امید نتوانسته است بر دال های گفتمان مولد خود تکیه کرده و به مبانی هویتی و بر سازنده خود وفادار بماند.در عرصه سیاست داخلی معنای بنیادین و هویت ساز دو لت تدبیر و امید که جنبش اجتماعی اصلاحات را به پیش می برد،به اسارت گرفته شده است.مدیریت داخلی و سیاست گذران مخصوصا مدیریت پائینی در استان ها همچنان هویتی،غیر از هویت پیروز در ۲۴ خرداد دارد.«دیگری» که «هویت» اعتدالی در پاسخ به ناکارآمدی آن شکل گرفته بود،همچنان قدر می بیند و بر صدر می نشیند. مدیریت ناوفادار به هویت اعتدالی – اصلاحی به راحتی رنگ و بو و زبان گفتمان مغلوب و سمج را گرفته است،به گونه ای که در میکروپلیتیک سیاست داخلی،هویت بر سازنده اعتدال –اصلاح در حالت خفگی به سر می برد.
کم توجهی به سیاست داخلی و اغماض از ترجمه اعتدال به درهم آمیختگی زمینه دلسردی یاران دولت در جامعه از سویی و زمینه برای ورد(( هر جایی ها)) را به گونه ای فراهم می کند که برای دولت و سرمایه اجتماعی آن خطرآفرین است.آنچه معرف گفتمان اصلاحات در سپهر سیاسی این مرزوبوم است،شکل گیری گفتمان اصلاحات حول دال مرکزی حقوق ملت می باشد.جوانه اعتدال تا زمانی بالنده می شود که به اصل خود که همان اصلاحات است وفادار بماند.تنه عظیم درخت اصلاحات ، پیوند اعتدال را تا زمانی که از جنس حقوق ملت باشد،تغذیه و حمایت می کند، اما اگر ثمره این شاخه جدید ، بی ثمری ، آفت زد ه و غیر شبیه و ناوفادار به اصلاحات باشد، پیوند را پس خواهد زد و چنین مباد.
چهارم؛
روحانی و اعتدالیون حق دارند ، منافع ملی و حقوق ملت را آنگونه که واقعیت سیاسی کشورو مختصات آن بدانها راه می دهد،پیش ببرند.همچنان که اصلاح طلبان هم حق دارند میثاق خود با روحانی را مرتبا” یادآور شوند.پذیرفتنی نیست که اعتدال را نیمی اصولگرایی و نیمی اصلاح طلبی بنمایانیم.این یعنی در هم ریختگی و نه اعتدال.با تقلیل مفهوم اعتدال، درهم ریختگی گفتمانی شکل می گیرد،رهزنی سیاسی میدان دار می شود که این بی توجهی به مبانی هویتی اعتدال است. هژمونی هیچ گفتمانی ابدی نیست و گفتمانها مرتبا” و موکدا” در فشار اضمحلال و بی قراری اند.اگر منادیان یک گفتمان نازیبا و زمخت عمل کنند ،البته بی قراری گفتمانی تسریع می شود. لغزش هر گفتمان از مبانی بنیادینش، زمینه ی زوال و افول آن گفتمان را فراهم می آورد. نظریه پردازان گفتمان معتقدند که اگر «دیگری»اکسیر هویت ساز یک گفتمان است،می تواند هویت سوز نیزباشد،و این زمانی است که دال مرکزی یک گفتمان توان شارژ دال های جانبی را نداشته باشد. به میزانی که از کابینه ومدیریت سطح نخست دور می شویم از اعتدال و مبانی هویتی آن فاصله گرفته می شود ،تا آنجا که در برخی مکان ها این هویت رنگ می بازد. هر جا که اصلاح طلبان زنده و بالنده باشند اجازه هدم مبانی هویتی را نمی دهند، اما آنگاه که خصلت های غیر اصلاح طلبانه چیره می شود ،رنگ بت عیار مخالفان را به خود می گیرند. برخی از اصلاح طلبان فقط تا زمان ورود به قدرت اصلاحاتچی اند!
نتیجه:
اعتدال تا جایی معنا دارد که به مبانی هویتی خود که همان اصلاحات است وفادار بماند.ترجمه آن به نوچه گماری و غیر اصلاح طلبی ،چیزی از آن باقی نمی گذارد.میدان دار شدن آنانی که درک درستی از اصلاحات ندارند و اعتدال را با توجه به نادانی ها و ناتوانایی های خود به روزمرگی دچار کرده اند ،صدمه ی بزرگی به سرمایه ی اصلاح طلبی وارد می کند.اسب و زین اعتدال ،اسب و زین اصلاحات است و این از عجایب روزگار است که در مدیریت های استانی در زمین مخالفان اصلاحات چوگان می بازد.
تقلیل گرایی و تخلیط گرایی ،نوچه گماری و ناوفاداری به هویت گفتمانی اصلاحات راهی جزء تعطیل گرایی در پیش ندارد . آنانی که خود را به تعطیلات می برند خود می دانند ،اما دوست داران این مرز وبوم و حامیان راستین اصلاحات نباید بگذارند اصلاحات با این ها به بن بست برسد.اصلاح طلبان اصیل متحد شوید.
۲۶ آبان, ۱۳۹۳ at ۱۰:۳۵ ب.ظ
اقای به اصطلاح دکتر موسایی gallehخوشحالم باشناختی که از توی فرصت طلب دارم واستاندار نیز تو وامثال توی باج خواه را شناخته است با این چرندیات که به اسم مقاله بخورد مردم می دهی راه بجایی نخواهی برد نه مردم ونه مسولان کسی تورا قبول ندارد