۱-بیش از یک سال از پیروزی گفتمانی که نام «اعتدال» بر خود نهاده،می گذرد. در این بازه زمانی جریان های سیاسی سعی کرده اند مراد خود از اعتدال را آنگونه که می خواهند توضیح دهند، این در حالی است که بدون بازگشت به زمینه ای (content) که گفتمان اعتدال از دل آن سر برآورد نمی توان معنای درستی از این مفهوم بدست داد. نگارنده اعتدال را یک مفهوم concept و نه یک واژه می داند. هر مفهوم یک واژه است اما هر واژه ای مفهوم نیست. در تعریف مفهوم علاوه بر ظاهر و معنای سطحی واژه، بستر اجتماعی، فرهنگ، فضای سیاسی ، تاریخ و… نقش دارند. کاوش های زبان شناختی، زمانه وزمینه (تاریخ)و جامعه شناختی درفهم معنای یک مفهوم نقش اساسی دارند. خطای اصلی از آنجا ناشی می شود که این مفهوم به صورت سطحی و در معنای سطحی واژه به میانه روی ترجمه شود. فرضیه این مقاله آن است که؛ گفتمان اعتدال همان گفتمان اصلاحات است و عناصر و مبانی گفتمان اعتدال انطباق حداکثری بر مبانی گفتمان اصلاحات دارد. البته این بدان معنا نیست که نسبت گفتمان اعتدال و اصلاحات نسبت این همانی است، چه بسا که اگر خاتمی کاندیدای اصلاح طلبان در انتخابات۲۴ خرداد می بود،گفتمان او با گفتمان اصلاحات در عصر حضور در قدرت می توانست و می بایست متفاوت باشد. در این مقاله با رجوع به کانتکست(context) زمینه ای که گفتمان اعتدال از دل آن سربرآورد، در موارد زیر گفتمان اعتدال و اصلاح مشترک دانسته می شوند،۱-بدنه اجتماعی اعتدال ،همان بدنه اجتماعی اصلاح طلبان است.
-حقوق ملت و منافع ملی به عنوان کانون اصلی گفتمان اصلاحات،کانون اصلی گفتمان اعتدال نیز می باشد.
-اعتدال روش پیشبرد اصلاحات با توجه به مقتضیات زمان است.
-مخالفان گفتمان اعتدال، همان مخالفان اصلاحات اند، به گونه ای که دو گروه افراط گرای اقتدار گرا در داخل و براندازی خواهان همچنان که با اصلاحات مخالف بودند، همان ادبیات را در مقابل دولت تدبیر و امید دارند.
۲-بگذریم از آنکه پدیده مجاهدان روز شنبه پدیده ای تاریخی در کشور ماست و پس از پیروزی دکتر روحانی در ۲۴ خردادجریانات و اشخاص مختلفی خود را صاحب آن می دانند، اما واقعیت آن است که آن چیزی که پیروزی ایشان را رقم زد،به حرکت درآمدن اصلاح طلبان در عرصه اجتماع بود. خاتمی نیامد، هاشمی رد صلاحیت شد و موجی از ناامیدی فضای سیاسی کشور را احاطه کرد. اما صلاحیت های روحانی، تدبیر هاشمی و خاتمی و اصلاح طلبان و کناره گیری عارف،افکار عمومی را به سمت روحانی سوق داد. خواننده محترم به بیانیه تاریخی خاتمی در حمایت از روحانی،نامه خاتمی به عارف، بیانیه عارف در کناره گیری از صحنه انتخابات،بیانیه شورای اصلاح طلبان،بیانیه شورای هماهنگی جبهه ی اصلاحات شامل اکثریت احزاب اصلاح طلب ارجاع می دهم. روحانی در پیام تشکر خود از حمایت خاتمی می نویسد: « بر خویش فرض و بایسته میدانم تا از حسن نظر و قبول خاطر شریفتان نسبت به دوست و یار دیرین خود، عرض امتنان و حقشناسی نموده و از تدبیر، تلاش و حمایت همهجانبه و مستمری که در عرصه رقابت انتخاباتی فرا رو در جهت انسجام فرهیختگان، جمعیتها و تشکلهای سیاسی و دوستداران حقیقی نظام جمهوری اسلامی در قامت جریان «عقلانیت و اعتدال و اصلاحات» مبذول و اهتمام فرمودید، قدردانی نمایم.
آنچه امروز شما را به تکاپوی خستگیناپذیر برای ائتلاف و در نهایت تهیه بیانیهای تاریخی وادار کرده، همان است که مرا به میدان دشوار رقابت انتخاباتی کشانده؛ بیشک، دلنگرانی از آینده و عبرت از گذشته است. »
.از این عبارت مهم استنباط می شود که منظور روحانی از اعتدال همان اصلاحات مد نظر خاتمی است. از طرفی با رجوع به دو متن مهم منشور خط مشی دولت تدبیر و امید و متن و منشور اصلاحات که به ترتیب توسط روحانی و خاتمی منتشر شده اند می توان نتیجه گرفت که اعتدال همان اصلاحات است با روش دیگر. کیست که نداند مردم در نفی کدام نوع تفکر در ۲۴ خرداد به صحنه آمدند و به استمرار چه رویه ای«نه» گفتند. خاتمی و دیگر رهبران اصلاح طلب بارها مرزبندی خود را با گفتمانهای رادیکال و براندازی خواه نشان دادند. حداکثر خواسته جریان اصلاحات اجرای کامل قانون اساسی مخصوصا فصل سوم آن تحت عنوان حقوق ملت بوده است. با قاطعیت می توان گفت که هیچ گفتمانی به قدرت و استحکام گفتمان اصلاحات در انزوای مخالفان نظام توان استدلال و برهان آوری ندارد. گفتمانی که با رعایت حداکثری حقوق ملت به عنوان صاحبان اصلی کشور،بین حکومت و ملت آشتی می خواهد و حکومت را برآمده از آراء ملت می داند و در نتیجه در کاهش شکاف بین دولت-ملت تلاش می کند می تواند کشور را نجات دهد یا گفتمانی که با تحمیل نظریات عوامفریبانه خود دشمنان این ملک و ملت را علیه منافع کشورمان به اجماع برساند؟
۳-اصلاح طلب افراطی مفهومی فاقد معنا است؛
گفتمان اصلاحات را می توان یک خرده گفتمان در ذیل پارادایم اسلام سیاسی(پارادایم حاکم پس از پیروزی انقلاب۵۷) آورد.بدو ظهور این گفتمان ۲ خرداد ۱۳۷۶ است که در آن سید محمد خاتمی با شعار حاکمیت قانون در انتخابات پیروز شد. احمد بورقانی برای اولین بار در مصاحبه با یک مجله خارجی، گفتمان پیروز را گفتمان اصلاح طلب نامید. شعارهای خاتمی در ۲ خرداد به عنوان مبانی گفتمان اصلاحات در جامعه مطرح گردید. خاتمی هیچ گاه در موضع اپوزیسیون نظام قد علم نکرد. شعار محوری حاکمیت قانون،چیزی جزء حاکمیت اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی را مراد نمی کرد. خاتمی و اصلاح طلبان تائیدی موکد مبنی بر حرکت در چارچوب قانون اساسی داشتند و به صراحت مرزبندی پررنگی با براندازی خواهان نشان دادند.
اگر سید محمد خاتمی و احزاب اصلاح طلب و حلقه یاران ایشان را به عنوان کانون اصلاح طلبی در ایران بدانیم ،گفتمان اصلاحات هیچگاه از قانون اساسی عبور نکرد و از طرفی هیچگاه در فضایی که اقتدار گرایان ترسیم نمودند، مضمحمل نشد، بنابراین خروج برخی از کسانی که از خاتمی عبور کرده و خواهان براندازی نظام بودند را نمی توان رادیکال شدن اصلاح طلبی نامید، اصلاح طلبی در مقابل براندازی می آید و اصرار اصلاح طلبان و مخصوصاً خاتمی بر اصلاح طلبی حاکی از مخالفت ایشان با براندازی خواهی است. از طرفی اصرار ایشان بر فصل حقوق ملت حاکی از عدم اضمحلال ایشان در خواسته های ضد قانون اقتدار گرایان است. افراط گرا نامیدن معتقدان و ملتزمان به قانون اساسی و مصران به تمام فصول آن،خالی از بی انصافی نیست. اگر خاتمی و یاران از قانون اساسی عبور کرده بودند،آنگاه افراطی بودند، اما اصرار به حقوق ملت را افراط گرا نامیدن خالی از ناواقع بینی و انگ زنی نیست.براندازی و انحصارگرایی را افراطی نامیدن صحیح است و اتفاقاً مرزها و منشورهای اصلاح طلبی این رویه را بر نتابیده است و با آن مرزبندی واضحی را ترسیم نموده است.
۳-در هشت سال حاکمیت جناح احمدی نژاد، مبنای سیاست ورزی و خط مشی ها چه در عرصه داخلی و چه در عرصه بین المللی منافع ملی نبود. سیاست ورزی منافع ملی بنیان، منفعت عموم مردم را به عنوان کانون سیاست ورزی بر می گزیند،بدین معنا که اتخاذ هر رویه و تصمیم مبنی بر خیر عمومی است، نه اراده اشخاص و منافع گروه یا جناح خاص. حتی سخن گفتن رئیس جمهور به عنوان نماد حاکمیت ملی تابعی است از منافع ملی. در هشت سال حاکمیت گفتمان اصولگرای افراطی ( با حمایت حداکثری همه جریان اصولگرا)ایدئولوژی پردازی خیال اندیشانه جای سیاست ورزی عقلانی و منافع ملی بنیان، را گرفته بود. در دولت های اصلاحات و تدبیر و امید سیاست ورزی عقلانی و منفعت ملی محور مورد تاکید دولتمردان قرار گرفته است و از مدیریت جهانی سخن به میان نمی آید.
۴-گفتمان اصولگرایی افراطی هشت سال قوه مجریه کشور را در اختیار داشت و از حمایت حداکثری سایر قوا بهره مند بود. هشت سال حاکمیت تک جناحی بر کشور خسارات گسترده ای بر تمام ساختار های سیاسی،اقتصادی،فرهنگی کشور وارد آورد. دولت تدبیر و امید محصول اجماع خردگرایان حول جلوگیری از پیشروی این گفتمان بود، این بازه زمانی به گونه ای در ماتریس سیاست کشور تغییرات بوجود آورده بود که پیگیری اصلاحات به روش گذشته عملاً امکان پذیر نبود. به نظر می رسد پیروزی گفتمان اعتدال تنها امکان پیشبرد جریان اصلاحات با توجه به شرایط مضیق کنونی است. اولویت های اصلاحات به عنوان گفتمان مردم محور و منفعت ملی بنیان،پس از هشت سال مخاطرات گفتمان اصولگرایی،بحران زدایی از عرصه سیاست،اقتصاد و فرهنگ کشور بود و منادیان گفتمان اعتدال نیز به خوبی توانستند این مهم را دریابند.حل مساله هسته ای،حل مشکلات اقتصادی،بحران محیط زیست،بحران سلامت،به عنوان معضلات اصلی کشور اولویت های هر گفتمان خردگرایی می باشد.
۵-مخالفان گفتمان اعتدال همان مخالفان گفتمان اصلاحات اند؛ دو گروه افراط گرای براندازی خواه و اصولگرای افراطی دو جریان اصلی مخالف اصلاحات بودند که با پیروزی دکتر روحانی دوباره سر برآورده اند.هردو گروه رای مردم را زینتی می دانند وآن را بر نمی تابند.پس از پیروزی سید محمد خاتمی در انتخابات ۷۶دو گروه افراطی براندازی خواه وافراط گرایان ناباور به رای ملت در داخل به طور هماهنگ از فتنه خاتمی سخن می گفتند.رسانه های ضد دولت تدبیر وامید نیز همان رسانه های مخالف اصلاحات اند.
۶-اصلاح طلبان و اعتدالیون(خرد گرایان) به میزانی که مبانی و عهد خود با مردم که به پیروزی بزرگ ۲۴ خرداد انجامید را مد نظر داشته باشند ،موفقند.تسلیم شدن در مقابل خواسته های مخالفین اصلاحات و تبدیل شدن به رحم اجاره ای مخالفین دولت بزرگترین خطری است که گفتمان اعتدال را به چالش می کشد. حفظ سرمایه اجتماعی برای استمرار حاکمیت عقلانیت وتدبیر ضروری است.نباید به گونه ای رفتار کرد که حامیان دولت در لایه های مختلف در استمرار حمایتشان دچار تردید شوند.
اکنون که اصلاح طلبی ایرانی وارد فاز جدید خود تحت عنوان اعتدال شده است و به تعبیری اصلاحات از افق اعتدال می گذرد باید همه ی توان را به کار برد تا افق اعتدال به وسیله ی مخالفین به توقفگاهی برای اصلاحات تبدیل نشود . رسالت اصلاح طلبان ماندن در صحنه ،یادآوری اصول اصلاحات ،گوشزد کردن مخاطرات افراط گرایی و انحراف از گفتمان اعتدال و اصلاح است.به امید فردایی بهتر برای ایران اسلامی.
۴ خرداد, ۱۳۹۴ at ۱۰:۵۸ ق.ظ
بسیار جالب است.